
دیروزهواشناسی گفت
امروز هوا آفتابی است
و من باز با خودم گفتم
تا مردم باور نکنند تو خورشیدی و هنوز پشت ابر
و تا هواشناسی روزهای بی تو را ابری اعلام نکند
به گمانم راضی نشود خدا به آمدنت
ـــــــــــــــــــــــ
پینوشت:
این یاداشت زیبا مال من نیست،
جایی خواندمش گفتم این حس را با دوستانم به اشتراک بگذارم ...
من معتقدم در همۀ کارها اگر انسان، سیاسی نباشد، درست نمیتواند حقایق را بفهمد.
سیاست یک عطر و بوی خاصی است. مثل این است که شما گلی را میبرید پیش کسی که شامّه ندارد. همه چیز را از این گل میفهمد، اما یک چیز را نمیفهمد.
شما نمیتوانید بفهمید که او این را نمیفهمد، او هم نمیتواند بفهمد که شما چیزی اضافه بر او دارید و میفهمید.
او، غیر قابل توجیه است. چشمش هم کور نیست که بداند نمیبیند.
و در پایان این جمله معروف را اضافه کنم ؛
اسلام همهاش سیاست است
گـــفت و گــــو مسابقه ورزشی نیست !
چـــــــــــــــــــــــــرا ؟
در مسابقه از اول بنا بر این است که یکی غالب بشود و یکی مغلوب، اصلا بنا بر این است که یکی برنده بشود یکی بازنده.
با این فرض هم وارد مسابقه میشوند، و سرانجام هم چنین خواهد شد.
امّا گفتگو از اول بنا بر این نیست که یکی برنده باشد، اگر چنین فکری باشد میشود مسابقه ورزشی.
ما نباید گفتگو های علمی را با مسابقه اشتباه بگیریم.
در مسابقه فرض این است که یکی برنده میشود یکی بازنده.
اما در گفتگو اگر بنای کسی این باشد که بخواهد طرف را مغلوب کند و شکست دهد این دیگر گفتگو نیست،
این به جدل منتهی میشوی .... این مسابقه ورزشی است
گفتو گو بنا بر این نیست که یکی غالب بشود؛
بلکه گفتگو بنا بر این است که دو افق دید در یکدیگر درآمیزند.
دو افق و دو دید به هم نزدیک شوند؛
تا در این اتحاد دو افق، فضا وسیع تر و فراخ تر بشود و حقایق آشکار میشود.
بنای گفتوگو باید این باشد که حقیقتی آشکار بشود ...
این حقیقت در انحصار هیچ کدام از طرفها نیست.